نگارش دوازدهم-

درس4 نگارش دوازدهم

آلما نادری

نگارش دوازدهم. درس4 نگارش دوازدهم

یک انشا داستانی درباره ( هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی .) بگید از روی نت هم نباشه .

جواب ها

ylda razyani

نگارش دوازدهم

درویشی بود که در کوچه و محله راه می رفت دام این ضرب المثل را تکرار می کرد. در این هنگام زنی بدجنس این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه می گوید؛ وقتی شعرش را شنید گفت: “من پدر این درویش را در می آورم”.زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد. سپس زن به خانه رفت و به همسایه ها گفت: “من به این درویش ثابت می کنم که هرچه کنی به خود نمی کنی”.این زن یک پسر هفت ساله داشت که گم شده بود؛ این پسر در همین حین پیدا شد و به درویش برخورد و سلامی کرد و گفت:”من از راه دور آمده ام و گرسنه ام” درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت:”زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان!” پسر زن مکاره، فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت:”درویش! این چه بود؛ منکه سوختم؟” درویش فوری رفت و زن را خبر کرد. زن دوان دوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور که توی سرش می زد و شیون می کرد، گفت:”حقا که تو راست گفتی؛ هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی”. لطفا معرکه رو بزن🙃🙏

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت